نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا 

خــــــســــتـــــــــم فــــقـــــــط همیــــــــــــــــــــن گریه

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:38 | |







آدمــها کنــارت هستند . .

تا کـــی؟

تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !

از پیشــت میروند یک روز . .

کدام روز ؟

وقتی کســی جایت آمد !

دوستــت دارند . .

تا چه موقع ؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !

میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه !

نه . . . !

فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. .

و این است بازی باهــم بودن . .


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 22:43 | |







همیشه که آدم کم نمی آورد ... ،

گاهی زیاد می آورد ... ،

غم از سر و رویش ..

از حدقه ی چشمانش بیرون می زند ...


خدا میشه بغلم کنی؟؟؟؟؟؟؟؟

 


 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 18:53 | |







دلم مرگ میخواهد...دلم مردن میخواهد ...

آره مردن...چه کسی میداند کجاست مرگ؟؟؟کجاست مردن؟؟؟

حتی کمی دلم میخواهد نباشم...شاید نبودن بهتر باشد...

خسته شدم از زندگی کردن..یا زندگی نکردن!!!

نمیدانم چه میخواهم یا نمیخواهم!!

ســــــــــــــردرگم هستم..گـــــــــیـــج...!

کسی نیست نجاتم دهد؛جـز مردن...

خسته ام از همه کس...یا نه..از خودم...

یا نه!!!همه خسته اند از من..نمــــــــــیدانـــم!

کجاست اینجا که من هستم؟؟

شاید نبایـــد..         نباید اینجا باشم!!!

شـــایـد من مال اینجا نیستم..؟؟؟!!!

مال مرگم..مال مردن.....یا نـه برای نبودنم.

میخوام جایی برم که خودم هم نباشم...حتی خودم!!!

کــــسی هست بگوید اینجا کجاست؟؟؟

آره جایی ک من نباشم...همــه جا رفتم ولـــــــی باز خودم بودم

دلم میخواهد بروم به مرگ.....شاید آنجا خودم نباشم شــــــــــــاید!!!

به فراموشی بروم..خودم,جسمم,تنم,وجودم!!!

چقدر دلم به نبودن است..

کسی نیست که به من نبودن را یاد بدهد؟؟یا بگوید نبودن کجاست؟؟؟

 

 

دلم میخواهد ....

.

.

.

.

نــــــبــــــاشــــــم.....نــــــــبــــــــاشــــــــم!!


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 18:51 | |







اگه یه روز دلتنگ شدی

اگه دیدی بغض کردی

ولی دلیلی واسه گریه کردن پیدا نمیکنی

بدون که دل خدا برات تنگ شده می خواد که صداش کنی.

ومن الان همون حسو دارم /حس گریه، خدا میشه بغلم کنی 





[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 18:49 | |







اس ام اس

نه تنها ترکت می کنند . . .حتی وقت رفتن با تمام پر رویی دستور هم میدهند :مواظب خودت باش !


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:6 | |







 
images?q=tbn:ANd9GcQ4wXbFsF6_X_yyLuLfwsV
 
 

گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد

و نـــــــــــه خنــــــــده

نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد

و نـــــــه سکــــــــوت

آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس

رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی

خدایــــــا

تنهـــــا تــــو را دارم

تنهـــــــایم مگـــــــذار....


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:53 | |







خُـدآیآ !  

 

سَرنــِـوِشتـِـــ مَرآ פֿِـیر بِنِویســ ؛ تَقـבیرے مُبآرَڪ
 

 

تآ هَــر چـﮧ رآ ڪـﮧ تــــ♥ــــو בیر مــےפֿـوآهـے


زوב نَـפֿـوآهَــҐ

وَ هَر چـﮧ رآ ڪـﮧ تــــ♥ــــو زوב مــےפֿـوآهـے


בیر نـَפֿـوآهَــҐ

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:50 | |







بدترین حالت ماجرا این است که

طاقتمان تمام شود و به روی خودمان نیاوریم

و تا زمان مرگ ادامه دهیم

خیلی ها اینطور زندگی میکنند

دست انداز کم طاقتی را رد کرده اند

و افتاده اند توی سرازیری عادت..."


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:44 | |







حکیمی به دهی سفر کرد زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حکیم خواست تا مهمان وی باشد.

حکیم پذیرفت.

کدخدای دهکده هراسان خود را به حکیم رسانید گفت: این زن،هرزه است به خانه‌ی او نروید

 حکیم گفت: یکی از دستانت را به من بده کدخدا یکی از دستانش را در دستان حکیم گذاشت.

آنگاه حکیم گفت حالا کف بزن کدخدا گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند

 حکیم پاسخ داد: هیچ زنی نمی تواند به تنهایی هرزه باشد،مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!

به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش!!!


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:29 | |







دلم برای آن دلقکی میسوزد
که همچون من
از این نقاب ، بیزار است
که همچون من
با صورتک خندان ، می گرید…
که همچون من
لا به لای شادیهاست که ، آرام آرام میمیرد …

 

 

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 15:53 | |







سلام وبلاگه زشتم

بعد مدتها باز تصمیم گرفتم توی این وبلاگ فعالیت کنم 

این وبلاگ و دوسنداشم میخاستم با تمام مطالبش حذفش کنم ولی بعد حوصله ایجاد یه وبلاگ جدید و نداشم

اخه خیلی تنبلم گریهبیخیال همینجا هر چی خاسم مینویسم خندهکسی که مطالبمو نمیخونه

پس واسه خودم مینویسم زبان درازی


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 15:37 | |







دلتنگی

همیشه منتظرکسی باش

که توروباهمه ی دیونگیت وخل بازیات

قبول داشته باشه وتورو به همه نشون بده

وبگه:این دیونه خل.....عشق وجیگرمنه

دلتنگیییییییییی.....

 

دلتنگی همون مکثیه که رو اسمش میکنی

 

وقتی.....

 

 شماره های گوشیتو میاری پایین!!

 

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 13:6 | |







دلم

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم می آید می ماند و به تنهاییم پایان میدهد آمد رفت
و به زندگی ام پایان داد...

 
 
 

 

 

 
 
 
 
 
 
 

انقدر غرق در دوست داشتنت شده ام که دیگر

 

 نمیدانم چه بنویسم و از چه بگویم.

 
 
 

 

به قدری دلتنگت میشوم که هیچ چیز و

 

 
 
 

هیچ کس جز وجود خودت دلتنگیم را رفع

 

نمیکند.

 
 
 

 
 
 

 

چه سخت است

وقتی می خواهمت........

 و تو نیستی...!!

 

[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:24 | |







تولدمه

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

پس فردا25 تیروارد18سالگی میشم

بعضیااعتقاددارن که تواین سن یکی

ازبزرگترین اتفاق زندگی هر آدم رخ میده

من دوستدارم بزرگترین اتفاق زندگیم

توباشی.......

خدایایعنی میشهمردد

به سلامتیه کسی که میخام باشه ونیست

  شکلکهای جالب و متنوع آروین

محمد81اینم ازبادکن های تولد فقط مواظب باشیدنترکنمحمد81

خب حالاوقت چیه اگه گفتید وقته رقص وشادیه

خب حالابیام وسط

گروه گل یاس

محمد81تولد تولددددددددددددتولدم مبارک محمد81

حالا همه دست دست دست دستابره بالا

خب دیگه بعدرقصیدن ودست زدن وقته آوردن کیکه

اینم ازکیک

امیدوارم به همتون خوش گذشته باشه خوش اومدید

 

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 16:24 | |







غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که

کم کم احساس میکنی

چهرش داره از یادت میره.....!

 

 

 

 

اتـآقـҐ بــــــــوے سیگــــــــآر مےבهـב ...

 

 

בر و בیـــــوآر اتــــــــآقـҐ بـوے פֿــــــوטּمے دَهـב!!

 

 

בوב غلیــــظ بـﮧ ـــــــرفـﮧ وآבآرҐ مےڪنـב ...

 

 

وآرב شـבے مُرآقــــــب بــــــــآش جآیـے رآ نمےبیـــــــنے ...

 

 

بـﮧ בیـوآر برפֿـورב نڪــــــنے ...

 

 

زمیــטּ نـפֿــورے ...

 

 

פֿـونے مےشــــــوے ...

 

 

آפֿــــــر مـטּ امشــــــب تمـــــآҐ علآقــــــﮧ و وآبــــســـتگیمـــــــــو بـﮧ تو ...

 

 

بــہ تیـغפֿــوآهـҐ ڪشـیـב ...

 

 

בیـر رــــــیـבے نـفـس هآے آפֿـــــرҐ اــــــت!!!

 

 

 

http://upload7.ir/images/61914227030807421802.jpg

 ]

در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !

از یـڪ
روز،


از یـڪ جــآ،

از یـڪ
نفـر،


بـہ بعـد...!

دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!

نـہ روزهآ، نـہ رنگ
هآ،نـہ
خیـآبـآטּ هآ

همـہ چیـز مـﮯ
شـود:


دلتنگـﮯ...!


020


http://up.behtarin.com/uploads/1abad514021.jpg


http://m2andzb.persiangig.com/ordibehesht92/salamati1.jpg


بخدادوست دارم فقط همین


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 1:56 | |







خیلی سخته ...

 


 


 

خیلی سخته نگه داشتن بغض پشت تلفن...!!!

 

مخصوصاً وقتی که میخواهی نفهمه هی قورتش میدی هی . . .

اما آخرهم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه

اون موقع ست که یهو تلفنُ قطع میکنی بعدشم میگی خودش قطع شد

به خدا خیلی درد داره . . .

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:17 | |







من و خدا ...

 


دیشب با خدا دعوایم شد ......

با هم قهر کردیم .....فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد......


­
رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد

صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت...


نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارونی " می آمد ....!


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:8 | |







 


 

من یاد گرفته ام،

وقتی بغض میکنم

وقتی اشک میریزم

منتظر هیچ دستی نباشم....

من یاد گرفته ام

که اگر زمین میخورم خودم برخیزم.....

من یاد گرفته ام

که همه رهگذرند همه

حتی ...


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:2 | |







تیغ...

 

به نظر شما بزنم یا نه؟


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 19:1 | |







خدا

خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت شرمگینم کرد...چه کسی بهتر از تو...!!!

موسیقی آرامبخش


خسته ام خستـــــــــــــــــــــــــــــــه
کسی درکم میکنه؟؟؟
کارم شده گوش دادن ب موسیقی... اشک ریختن
از همه
از روزگار
از تنهایی
از سرنوشت
از...
از خودم
خستم
چرا من؟؟؟

خدایابرای تومینویسم



 

به نـــام خـــــدای قصـــــــہ هـــــا

 

چی بنویسم؟؟؟ ای خدا خستم ...تو سرنوشتم چیزی از خوشبختی نوشته بودی؟؟؟

 

چرا هر ارزویی میکنم روز ب روز دست نیافتنی ترش میکنی

 

مگه من دل ندارم ؟؟؟...اووووف بریدم

 

ممنون ک منو در حد ایوب میبینی

 

ولی من دیگه صبر ندارم ...بریدم

 

همش داری عذابم میدی...مگه من چ هیزم تری بهت فروختم؟؟؟

 

روز ب روز غمگین تر میشم و گوشه گیر تر..

 

نمیخوام این زندگیو ....

 

یه مرگ بهت بدهکارم و یه دنیا آرزو طلبکار ....یا طلبتو بگیر یا طلبمو بده

 

خدا هستی؟؟؟

الوووووووووو؟؟؟یچی بگو دیگه!!!


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 18:19 | |







http://ir2up.ir/up20/3ac3ac7a457441.gif

چقدرسخته که باشم تو نباشی/چقدر سخته ببینم رفته باشی/همیشه با من و با من تو بودی/

همیشه همدم غم هام تو بودی/ دیگه باکی بگم باکی بخندم؟/دیگه باکی بگم از غم و دردم/ یادت

هست اون عهدی که من با تو بستم؟/بمونم در کنارت تا زنده هستم .

صد افسوس

آرام چشم هایت را ببند ...


یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است ...


یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا تنها تو را باور

دلم برات تنگه

کارت پستال درخواستی طراحان

قسمت

 

جزایی بالاتر ازین نیست

 

به کسی دل ببندی...

که میدانی قسمت تو نیست!!!

آپلود عکس

اه

 

حالا دیگر نه زندگانی می کنم و نه خواب هستم .

نه از چیزی خوشم می آید و نه بدم می آید.

من با مرگ آشنا و مانوس شده ام .

دیگر به مرده ها حسرت نمی ورزم .

منهم از از دنیای آنها بشمار می آیم منهم با آنها هستم .

 

 

آرزوی خیلی ها بودم ...

[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 2:20 | |







Aمثل aram

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com

 

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       zibasazi.bahar-20.com


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 20:21 | |







عشق اینترنتی

عشق اینترنتی

امروز صفحه ي خالي زندگي ام پر شده بود

ديگر از هيچ كس نمي ترسيدم

گفتني ها را حرف زدم

كودكي ها رو مرور كردم

و زمان فراموش شد

كنار مهرباني تو مهرباني من هيچ بود

همه چيز ارام بود حتي نفس هاي من و تو ...

حتي دل ها هم قدرت اين يكي شدن را نداشتن

من حس مي كردم با تو و كنار تو هستم

نه هزاران كيلومتر دور از تو

امروز باز هم دلتنگي را تجربه كردم

خيلي وقت بود حس دل تنگ شدن نداشتم

زيرا هميشه دل تنگ بودم

امروز خنده هايم بلند بود

و قلبم پر از شادي

انگار نه انگار رختخوابم خيس از اشك بود

كاش مي شد هر لحظه با تو بود و با تو خنديد

كاش زندگي دو صفحه داشت

صفحه ي اول تو صفحه ي دوم من

وهيچ كس خلوت صفحه ها را به هم نمي ريخت

وكيبورد هم كار دل را مي كرد

كاش زندگي فقط همين بود فقط همين

كاش مي شد حرف ها رو شست تا صادق مي شدن

كاش مي شد اعتماد را تزريق كرد

تا هركس را دوست داري اعتمادش را جلب كني

كاش مي شد فاصله را از بين برد

تا يك شهر به يك قدم تبديل مي شد

اما سخت تر از اين ها گفتن دوباره دوستت دارم است

و باور اين كه كسي دوستت دارد

كاش مي شد همه چيز را باور كرد

حتي خيال هاي پوچ كودكانه را ...

اما كاش مي شد هيچ چيز خيال نبود

كاش مي شد همه چيز را به واقعيت نزديك كرد

كاش همه چيز حقيقت داشت

حتي يك عشق مجازي

 


انگار خدا

در " صدایت "

کدئین تزریق کرده..

با من که حرف میزنی

دردهایم را تسکین می دهی...!

دلــم

شراب می خواهـــد

با طعـــم لبـــهای تــو....

دلم یک بغــل عشــق می خواهـــد

با لذت آغــوش تــــو.....

دلــم،

بی واسطه بگویم....

دلــم

تــو را می خواهـــد


با طعم دلپذیـــــر نفســهای تــــو....!!

 

 

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

 

تظاهر به بی تفاوتی،

 

تظاهر به بی خیـــــالی،

 

به شادی،

 

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

 

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

 

 

 

حسِ دوست داشتنت مانند پیچکی وجودم را می گیرد

همه وجودم را به آغوش می کشد

آسمانم را آفتابی

شبهایم را مهتابی می کند

اصلا دوست دارم برقصم

بخندم

جیغ بکشم

مثل یک دختر بچه ناز دور تا دورِ دامنم را بگیرم وبچرخم

حسِ دوست داشتنت که در وجودم می پیچد

فقط باید باشی

اینجا کنارم

تا گوشت راببوسم وآرام دوستت دارم را هــــــــزار بار برایت تکرار کنم ...

 گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم !

 

فضای اتاق برای پرواز کافی نبود ....

دلم گاهی

یک کلبه میخواهد

یک کلبه ی چوبی

کنار دریا

شایدهم وسط جنگل

دلم

بوی چوب باران خورده ی نم گرفته میخواهد

دلم

یک دنیا سکوت میخواهد

یک دنیا آرامش

یک بغل عشق...

اما امشب

زیر نور نقره گون مهتاب

درست همان زمان که

خیالت پهن می شود بر صحنه ی چشمانم

دلم

گرمای وجودت را

صدای گرمت را بر پیکره ی گوشم

می خواهد...

دلم

بوسه های پاکت را بر گونه های از شرم سرخ شده ام

می خواهد...

دلم امشب

یک بغل "تو" میخواهد...

دلتنگی که می آید

به این سادگی ها نمی رود

پی کارش

نه با حرف،

نه با شعر..…

دلتنگم و دیدار تو

درمان من است...

وقتی که نیستی

 

پرنده خیالم

به سرش می زند که خود را

حلق آویز کند از

دار دلتنگی ات!

به دادش نمی رسی؟


 

قمـــار زندگی را به کسی باختم که


" تک " " دل " را با " خشـــت " برید


جریمه اش " یک عمر"" حســــرت" شد!


باخت ِ زیبایی بود!


یاد گرفتم به "دل" ، "دل" نبندم!


یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!


"دل" را باید " بُــر" زد جایش "سنگ" ریخت "


که با "خشت" "تک بــُری" نکنند.

Click to view full size image

کـــو ر بــاش بانـــو ...

 

نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!

 

عـبوس بــاش بانــــو ...

 

لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!

 

لال بــاش بانــــو ...

حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!

شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ...

 

شـــــاید !!!

بانو ...

 

زیادی خوب که باشی

 

برایشان عادی میشوی

 

تکراری میشوی!

 

تاریخ انقضایت زود سر خواهد آمد ...

 

مهرت

 

وفایت

 

نجابتت

 

خوبی ات

 

وظیفه خواهد شد ...

 

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 1:24 | |







دستان مهربانت کلبه عشقم راساخت

 

تنها که باشی آرزو میکنی...یک نفر
اسمت رو
ص
دا کنه...
حتـــــــی
اشتباهـــــــــــــــــــی....

 

VBIran Pro

 

حس غریبی داره..

 

چیزی بین درد و لذت...

 

دلت براش تنگ بشه

 

دلتنگیتو سر جملاتی که بهش میگی خالی کنی..

 

دعوا کنی..

 

قهرکنی..

 

داد بزنی...

 

اونم هیچی نگه فقط لبخندبزنه بگه توراست

 

 

 

 

میگی..ببخشید

 

 

چرت وپرتات که تموم شد بگه:

 

میدونی چقد دوست دارم؟

 

یه کوچولو کمتر از خدا..چند برابر

 

 

 

 

دلتنگیت...

 

 


میان دست من و تو هزار فرسنگ است
غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است
سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری
مگر جنس دل نازک تو از سنگ است

[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 1:19 | |







به سلامتی دلم ...

به سلامتی دلم ...
که برای کسی دل تنگ شده...
که حتی ...
روحش هم از این دلتنگیم ...
خبـــــــــــــر نداره....

[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 1:17 | |







چقدر خوبه که بدونی یکی یه جایی داره یه آهنگی رو فقط به یاد تو گوش می ده


 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 3:26 | |







حماقت محض است !دلتنگِ کـسی باشی؛که دلش با تـو نیست !!!

 
 
دوست دارم دیونه دلم برات خیلی تنگ شده ولی چه فایده که فراموشم کردی میدونی چی اذیتم میکنه اینکه من این مطلباروفقط برای تو به عشق تومیزارم ولی همه میخوننش میبیننش جز خودت خیلی دلم برات تنگ شده  

 

 
 
نه اسمش عشق است؛ نه علاقه؛ نه حتی عـادت؛
 
 
حماقت محض است !
 
دلتنگِ کـسی باشی؛
 
که دلش با تـو نیست !!!
 
 
 
 
 
 

 

 

گاهی تـــــ ــــــــ ـــــو…..

گاهی یـــــــــ ــــــــاد تو…..

گاهی هم غـــــ ـــــــ ــــم تو….

آخر این “تو” کار مـــ ـــــــــ ــــــــرا تمام میکند…..

 

 

 

 

 

این روزها در مـــــــ ـــــن خدایی میکنــد …

 

چیزی شبیه تــــــ ـــــــــو

 

 

 

 

کـوتـــــــ ـــــاه مـی گـویـم

 

دوسـتتــــــ دارمـــــ “

 

اما …

 

از دوســ ــــــــ ـت داشـتـنـت ،

 

کـوتـاه نـمـی آیـــم

 

 

 

 

.

دلـــــــ ــــــم یک فیلم بلند می خواهد !

 

یک واقعیـت عاشــــــــ ـــــــــقانه ،

 

پر از سـکانس های با تـــــ ـــــــ ــــو بودن

 

و یک دکمــــــــ ــــــه ی تکرار

 

 

 

 

رفتــــه ای ؟؟؟

 

بعضی ها بهـش میگن قسمـــــــــــــ ـت ،

 

اما من تازگیها بهش میگم به درکـــ ــــ ...

 

 

 

 

.

به تو کــــه کـــــ ــاری ندارم!

دارم به دردِ خــــــــ ــــــــ ـــــــودم می میرم

تقصـــــیر مــــــ ـــــن نیست

که “تـــــ ــو”

تنــــــ ـــــها درد منی…!

 

 

 

هــِـی روزگـــــ ــــــ ـــار

مَن بـه دَرَکــــ ـــــ ـــــ

خــودَت خــَـســـــ ــــــتــه نــَـشـُـدی

از دیــدَن تــَصـویــرِ تــِکـراریــه

 

دَرد کــــــ ــــــِـشـیـدنِ مــَـن

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 13:16 | |







منم ! منی که بارها شکست ! شکستی که بارها خوردم کرد ! دل بود

 

 

منم ! منی که بارها شکست ! شکستی که بارها خوردم کرد ! دل بود . نه سنگ . واژ ها را مهمان کرده ام برای گفتن دلتنگیهام . سکوت کرده ام نه اینکه حرفی نداشته باشم . بغزم رو نمیبینی ! بغضی که راه گلویم رابسته . تورامیخوانم ! هزار بار ...برای خالی کردن دلتنگیهام . . . من و نخواه... همین که حس میکنم حس میکنی دوست دارم برایم کافیست

 


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 13:13 | |







گفتی فراموشم کن

گفتی منو فراموش کن...

اما اول بپرس ارزش

به یادموندتو داری...؟

 

لعنتی یــعنی میشـــود همیــن حـالا.. همیــن لحظــه.. حتــی.. اشتـــباهی ! یـــادم بیفتــی..؟ میشـــود ؟

 

 

 

سخته ببینی که یه روزی...

اون همه عشق از هم بپاشه

یه گوشه سرگرم بشی تنها

تا که فکرت به اون نباشه!!


[+] نوشته شده توسط آرام سعیدی در 14:55 | |



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد